سالروز تولد ۸۸ سالگی جمشید مشایخی / چند روایت شنیدنی از نقشهایش
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۸۱۰۰۳
جمشید مشایخی با ناصرالدین شاه قاجار در «سلطان صاحبقران»، رضا خوشنویس در «هزار دستان»، پهلوان خلیل در «پهلوانان نمیمیرند»، عبدالله بن مسعود در سریال «امام علی»، خان دایی فیلم «قیصر»، «شازده احتجاب»، حبیبآقا در «سوتهدلان»، «کمال الملک» و ... اگر میبود فردا ۶ آذر ماه ۸۸ ساله میشد.
به گزارش ایسنا، جمشید مشایخی دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود و فعالیت هنری خود را پیش از انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۳۶ با بازی در نمایش «وظیفه پزشک» آغاز کرد، با فیلم کوتاه «جلد مار» در سال ۴۲ مقابل دوربین رفت و دو سال بعد با فیلم «خشت و آینه» وارد سینما شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این بازیگر پیشکسوت در بیش از ۹۰ فیلم سینمایی و ۵۰ سریال بازی کرد که با نگاهی به تمام این فیلمها آثاری دیده میشود که سازنده آنها یا از کارگردان اولیها بودهاند یا در زمانی که مشایخی در آثارشان بازی کرده از افراد شناخته شدهای در سینما نبودهاند. او در همین مورد، علت پذیرفتن بعضی نقشها را کمک به کارگردان آن فیلم دانسته بود حتی اگربه کارنامه بازیگریاش لطمه وارد شود.
مشایخی در دوران فعالیت هنریاش دو سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را درجشنواره فیلم فجر به ترتیب برای فیلمهای «کمال الملک» و «گلهای داوودی» دریافت کرده است.
همچنین جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای ایفای نقش در فیلم «بانوی من» در هفتمین دوره جشن خانهسینما گرفته و نامزد دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در سومین دوره جشن خانه سینما شد و جایزه بهترین بازیگر مرد را برای بازی در فیلم «پدربزرگ» از جشنواره بینالمللی پیونگ یانگ به دست آورد.
این هنرمند ایفاگر نقشهای متفاوت و ماندگاری در ژانرهای و سبکهای مختلفی در سینما و تلویزیون بوده و با کارگردانان برجستهای در طول تاریخ سینما همکاری کرد. از جمله آثاری که او در آنها ایفای نقش کرده است، میتوان به بازی در فیلمهای «گاو»، «قیصر»، «شازده احتجاب»، «سوتهدلان»، «خانه عنکبوت»، «کمالالملک»، «گلهای داودی»، «آوار»، «پدربزرگ»، «طلسم»، «سرب»، «روز واقعه»، «خانه روی آب»، «یک بوس کوچولو»، «جرم» و «سیزده۵۹» و مجموعههای «هزاردستان»، «داستانهای مولوی»، «سلطان صاحبقران»، «امام علی(ع)»، «پهلوانان نمیمیرند» و «ستایش» اشاره کرد.
مشایخی در حوزه تئاتر هم فعالیتهای موثری داشته و برای اولین بار در سال ۱۳۳۹ در تله تئاتر «بعد از سی سال» به کارگردانی علی نصیریان بازی کرد و در فاصله این سالها تا ۱۳۵۲ در حدود ۱۰ تله تئاتر حضور داشت و با هنرمندانی چون علی نصیریان، عباس جوانمرد و رکن الدین خسروی همکاری کرد.
این هنرمند در ۱۳ فروردین ماه سال ۹۸ درگذشت.
در ادامه در آستانه ۶ آذر ماه سالروز تولد این هنرمند مروری داریم بر بخشی از گفتگوی مشروحی که سالها قبل ایسنا با این هنرمند داشت.
دوران کودکی
پدرم مهندس شیمی بود و ریاست کارخانه اسیدسازی در پارچین را بر عهده داشت. که بعد هم رییس فنی کارخانجات آن منطقه شد. من در پارچین به دنیا آمدم. درکلاس پنجم ابتدایی بودم که برای جشن پایان تحصیل نمایشی با عنوان "مناظره شتر و موتور" اجرا شد که من نقش شتر را بازی کردم و به شدت مورد تشویق خانوادههای حاضر در آن منطقه واقع شد. بعدها هم که به اتفاق خانواده تهران میآمدم بیشتر به تماشای تئاتر میرفتیم. تئاتر در آن زمان طرفدار بیشتری نسبت به سینما داشت و هنرمندان زیادی در این حرفه مشغول به فعالیت بودند. من تئاتر را دوست داشتم و بعد از تشویقهایی که شدم علاقه بیشتری پیدا کردم.
نمایشنامههایی را هم کارگردانی میکردم و روی صحنهای که خودمان درست میکردیم به اجرا میگذاشتیم. مردم پارچین بسیار استقبال میکردند. پدرم نظامی بود و دوست داشت نظامی شوم و به خاطر همین من را به دبیرستان نظام و بعد دانشکده افسری فرستاد و من که از نظام خوشم نمیآمد، هنگامی که پدرم در ایران نبود فرار کردم و وقتی پدرم برگشت دیگر کار از کار گذشته بود. او من را به بیمارستان ارتش معرفی کرد تا به کمک مدیر بیمارستان که از دوستانش بود اعلام کنند قلب من مشکل دارد تا از خدمت معاف شوم. درنهایت بعد از ۱۵ روز که در بیمارستان خوابیدم اتفاقات زیادی رخ داد و معافیتام به سرانجام نرسید و به خدمت وظیفه اعزام شدم و به ارومیه رفتم.
شروع فعالیت هنری با تئاتر
بعد از اتمام خدمت، داییام که کارهای زمان مدرسهام را دیده بود، خبر داد که ادارهای با عنوان هنرهای دراماتیک در حال تاسیس است و من را به دوستش که رییس کارگزینی اداره هنرهای زیبا بود معرفی کرد. ایشان هم من را پیش دکتر فروغ رییس اداره برد و امتحان از من گرفتند. هنوز هیچ هنرپیشهای به استخدام آنجا درنیامده بود و تنها "رکنالدین خسروی" که معلم آموزش و پرورش بود قرار بود به آنجا بیاید. به هر حال تعدادی که بیشتر غیرحرفهایها بودند جمع شدند و بعد از آموزشهایی که دکتر فروغ داد کار خود را آغاز کردیم. ابتدا در شبکه ۲ تلویزیون اجرا داشتیم تا اینکه در حیاط اداره، سالن ۱۰۰ نفرهای درست شد که وسایل آنجا را هم خودم خریدم و با توجه به اینکه هنوز مردم ما را قبول نداشتند بلیطهای افتخاری پخش کردیم تا مردم بیایند و کارهای ما را ببینند. بعدها در خیابان جنوبی پارکشهر سالن ۲۵ شهریور که امروز "سنگلج" نام دارد راه اندازی شد. مردم هم کم کم به نمایشنامههای ما که از تلویزیون پخش میشد عادت کردند و به کارهای ما علاقهمند شدند و تئاتر رونق پیدا کرد.
جعفر والی، رکنالدین خسروی، علی نصیریان، عباس جوانمرد، محمدعلی کشاورز، اسماعیل شنگله، اسماعیل داورفر و بعدها عزتاله انتظامی، فخری خروش، حسین کسبیان، مهین شهابی و پرویز بهرام از جمله کسانی بودند که با هم کار میکردیم و نمایشهایی همچون "امیرارسلان نامدار"، "بهترین بابای دنیا" و "کوروش پسر ماندانا" را به روی صحنه بردیم در تلویزیون هم نمایشهایی را به صورت زنده اجرا میکردیم که کار بسیار مشکلی بود.
فعالیت ما در تئاتر ادامه داشت تا اینکه دکتر فروغ دانشکده هنرهای دراماتیک را تاسیس کرد و ما که سالها کار تئاترکرده بودیم و جزو هنرپیشههای مشهور آن زمان محسوب میشدیم، وارد دانشکده شدیم. بعد از مدتی وقتی دیدم چیزی از نظر بازیگری به من اضافه نمیشود از آنجا بیرون آمدم. البته اساتید بزرگی چون آریانپور، محجوب و باستانی بودند که دروس غیربازیگری را تدریس میکردند و برای من بسیار مهم بود. اما دیدم همه چیزهایی که تدریس میشود درتئاتر دیدهام و ادامه ندادم.
ورود به سینما با "خشت و آینه"
سال ۴۰ هژیر داریوش فیلم کوتاهی بنام "جلد مار" را در ۲۰ دقیقه ساخت که من به همراه خانم خروش برای اولین بار مقابل دوربین رفتیم و در آن بازی کردیم. دو سال بعد هم ابراهیم گلستان به همراه فروغ فرخزاد به تماشای نمایشنامهی "مردههای بیکفن و دفن" آمده بودند که توسط حمید سمندریان کارگردانی میشد. من نقش یک افسر ژاندارم را بازی میکردم و مرحوم فنیزاده، محمدعلی کشاورز و منوچهر فرید هم دیگر بازیگران این نمایش بودند. آن زمان گلستان همه ما را برای بازی در فیلم "خشت وآینه" دعوت کرد و نقش افسر پلیس عارف مسلکی را به من داد. این فیلم با کارهای آن روزگار فرق داشت و نگرفت اما فیلم خوبی بود. گلستان به عنوان تهیهکننده وکارگردان زحمات زیادی کشید. من ابراهیم گلستان را اولین استادم به عنوان کسی که بازیگری در سینما را به من آموخت میدانم و از حرفهایی که میزد خیلی لذت میبردم.
استادی در انگلیس فیلمی آموزشی درباره بازیگری تکثیر کرده که خیلی از حرفهای آن زمان گلستان را من در درونش دیدم که الان مطرح میشود وآدم لذت میبرد که یک ایرانی در سال ۴۲ اینگونه روی کارش مسلط بوده است.
گاو
تا سال ۴۸ مجدداً به بازیگری در تئاتر ادامه دادم تا اینکه روزی آقای انتظامی به خانه من آمد و گفت کارگردان جوانی از خارج به ایران آمده که بسیار با شعور است و میخواهد یکی از قصههای غلامحسین ساعدی را کار کند. این داستان را قبلاً جعفر والی با چند پرسوناژ برای تلویزیون اجرا کرده بود و وقتی به صورت فیلمنامه درآمد شخصیتهای دیگر داستان وارد قصه شدند. من "الماس ۳۳ " کار قبلی مهرجویی را ندیده بودم اما وقتی فهمیدم ساعدی اجازه ساخت داستانش را به او داده، متوجه شدم آدم بزرگی است. وقتی سناریو را خواندم مش عباس به نظرم بیرنگ آمد که مهرجویی گفت این نقش را مخصوصاً به تو دادهام. ما این فیلم را در روستایی واقع در ۳۰ کیلومتری جاده رشت به قزوین کار کردیم. همه کسانی که بازی کردند تئاتری بودند و به غیر از من همه تجربه کار اولشان بود.
قیصر
همان سال کیمیایی میخواست "قیصر" را کارگردانی کند و دنبال من و کشاورز فرستاد. با هم به "آریانا" فیلم رفتیم. با کیمیایی آنجا آشنا شدم. من قرار بود نقش "فرمان" را بازی کنم و کشاورز "خان دایی" را که کشاورز به خاطر اینکه کارمند اداره تئاتر بود نتوانست بازی کند. عباس جوانمرد گزینه بعدی برای این نقش بود که آن هم نشد تا اینکه یک روز وارد حیاط شدم و کیمیایی و وثوقی با هم مشغول صحبت بودند. تا کیمیایی من را دید گفت «گیر آوردم جمشید "خان دایی" را بازی میکند و "ملکمطیعی" هم "فرمان" را» و همین اتفاق افتاد آن موقع مازیار پرتو یکی از فیلمبرداران توانای سینما در هنرهای دراماتیک بود که پشت دوربین قرار گرفت و گروه خیلی خوبی جمع شد، برای این فیلم جایزه مجله فیلم وهنر را گرفتم.
فیلمهای دیگر
بعد از "قیصر" با اداره تئاتر به مشکل برخوردم آن موقع مثل الان زیر بار بسیاری از چیزها نمیرفتم و از آنجا بیرون آمدم. فعالیت خودم را بیشتر در سینما ادامه دادم. "طلوع" با میناسیان، "شازده احتجاب" با فرمانآرا، "نفرین" با تقوایی، "چشمه" با آرمانسیان که یکی از فیلمهای مطرح آن زمان بود، "سلطان صاحبقران" و "سوتهدلان" با حاتمی از کارهایی هستند که تا سال ۵۶ بازی کردم و خیلی دوستشان دارم.
چند کار تئاتر هم مثل "آوار بر سنگ"، "در گوش سالمم زمزمه کن" و "باغ وحش" داشتم که بین فیلمهایم اجرا شدند. چون با جعفر والی خیلی دوست بودم بیشتر درنمایشها او بازی میکردم.
بعد از انقلاب اسلامی
کار من در بعد از انقلاب به صورت مداوم ادامه داشت و از سال ۵۸ به مدت ۱۸ ماه مسوول اداره تئاتر شدم وحدود ۴۰ نمایش روی صحنه آمد. بعد از آن تقاضای بازنشستگی کردم و ۱۹ نفر از هنرمندان دیگر هم به خاطر اینکه با من دوست بودند خودشان را بازنشسته کردند که آقای والی وکشاورز از جمله آنها بودند. "دادا" اولین فیلم من در بعد از انقلاب بود.
هزاردستان
تابستان سال ۵۸ کار را در خانهای قدیمی در لالهزارنو که به مرحوم پیرنیا تعلق داشت شروع کردیم. نام "هزاردستان" قبلاً "جاده ابریشم" بود. با توجه به اینکه طرح از مدتها پیش آمده بود. "حاتمی" بهروز وثوقی را برای یکی از نقشهای اصلی در نظر گرفته بود که نشد. دو نقش "رضا تفنگچی" و نقشی که "آقای انتظامی" بازی کردند را هم به من پیشنهاد داد و گفت: دوست دارم، رضا تفنگچی را بازی کنی که مقدار زیادی رو شخصیت تو نوشتهام به هر حال کار شروع شد و در طول ۴ ماه صحنههایی را که رضا از ترور دست برداشته و به خانهای در مشهد فرار کرده را در آنجا گرفتیم. بعد از آن برای قسمتهای دیگر به بالای "اقدسیه" رفتیم و در آنجا محلی که سالها محل نگهداری گوسفند و گاو بود را خالی کرده بودن و قرار بود صحنههای زندان "رضا" در آنجا گرفته شود. من و آقای رشیدی در آن صحنه بازی داشتیم و سه ماهی آنجا بودیم.
من در آن صحنهها مدام با قل و زنجیر بودم و بدنم را گازوئیل زده بودند تا چرک شود و دائماً بوی گازوئیل مانع غذا خوردنم میشد و زجر زیادی در طول این صحنهها کشیدم. همان جا مرحوم حاتمی به من گفت: «فیلمی دارم که میخواهم در اروپا بسازم و تو که اینقدر زجر کشیدی را میخواهم به آنجا ببرم» که این اتفاق نیفتاد و حاتمی با وقفهای که در وسط کار افتاد، "حاجی واشنگتن" را در ایتالیا ساخت. "هزار دستان" در طول کار به دلیل تغییر مدیران تلویزیون مدام تعطیل میشد، به طوریکه ۵ ماه کار میکردیم و بعد یک سال تعطیل میشد و مدیران جدید کار را تصویب میکردند و دوباره شروع میشد به خاطر همین از سال ۵۸ تا ۶۵ ساخت این مجموعه به طول انجامید.
کمال الملک
در یکی از وقفههایی که در طول ساخت مجموعه "هزاردستان" پیش آمد. دوستی به پیش من آمد و گفت میخواهند به همراه چند شریک دیگر فیلمی را سرمایهگذاری کنند؛ که من در آن نقش اصلی را داشته باشم. علی حاتمی را برای کارگردانی معرفی کردم و قرار شد کمالالملک ساخته شود. برای این فیلم کتابهای زیادی مطالعه کردیم و حتی سراغ نوهها وشاگردان کمالالملک رفتیم و سعی کردیم شخصیت او همانی باشد که همه میگویند. وقتی سناریو را خواندم کمالالملک بیشتر با مردم و درمدرسهاش بود و کمتردر کاخها حضور داشت. ولی در نهایت قرار شد قسمت تبعید به خاطر بالارفتن هزینه فیلم حذف شود که من گفتم بدون قسمت آخر اصلا به درد نمیخورد و دیگر کمالالملکی نیست که به قول خودش "خاک پای ملت ایران" باشد و بالاخره آن قسمتها هم گرفته شد. من برای این فیلم پیش استاد شکیبا رفتم و از ایشان نقاشی کردن یاد گرفتم و سعی کردم این نقش را هر چه طبیعیتر بازی کنم. بعد از اتمام فیلم درمنزل استاد عربزاده که شاگرد کمالالمک بود، حضور داشتم که ایشان به من گفت: « نقش استادم را خیلی خوب بازی کردی، فقط قدت کوتاهتر از او بود.» این حرف او جایزه بزرگی برای من بود و یا وقتی زمان اکران فیلم از نوههای کمالالملک راجع به فیلم پرسیده بودند جواب دادند که پدر بزرگمان را در فیلم دیدیم علی حاتمی در این فیلم شاه هنر ایران را در مقابل سلاطین قرار داد.
علی حاتمی
مرحوم "حاتمی "سعدی سینمای ایران بود که دیالوگهای حساب شدهای در فیلمهایش استفاده میکرد. او حرف امروز را در قصههای دیروز میگفت و تاریخ برایش وسیله بود. حاتمی هنرمند توانایی بود که به تاریخ و ادبیات اشراف کاملی داشت و اثر را از فیلتر ذهن خود خارج و روایت میکرد. من در داستانهای مولوی، سلطان صابحقران، سوتهدلان، کمالالملک و هزاردستان با او همکاری داشتم. ضمن اینکه قرار بود در "دلشدگان" هم حضور داشته باشم و حتی تست گریم دادم و قرارداد بستم. یک روز هم علی حاتمی با حسین دهلوی خانه ما آمدند و قرار شد او هم به ما کمک کند. مدتی هم تار زدن یاد گرفتم تا استیل ساز زدن را در فیلم به شکل درست داشته باشم. حاتمی به من گفت تا شهریور کاری با من ندارد و دراین فاصله سریال "پیک سحر" پیشنهاد شد. به گونهای قرارداد بستم که کارم اول شهریور تمام شود. اما ۱۰ مرداد حاتمی مدیر تولید را سراغ من فرستاد و به خاطر اینکه کاخ گلستان را جلوتر گرفته بودند، خواستند کار را شروع کنند که نتوانستم در فیلم بازی کنم. در "مادر" هم قرار بود بازی کنم آن هم نشد. "ورسیون اول "تختی" را هم به من داد و قرار بود نقش "مردم" را در مقابل پیروزیها و شکستهای "تختی" بازی کنم. اما عدهای نمیخواستند علی با من کار کند و همین افراد باعث شدند دلخوریهایی بین ما بوجود آید. من کار با او را خیلی دوست داشتم و خود حاتمی معتقد بود دیالوگهایش را من از همه بهتر میگویم و به همین دلیل هنوز هم بعضی ازدیالوگهایش را حفظ هستم.
سایر فیلمها و جوایز
"آوار"، "گلهای داوودی"، "خانه عنکبوت" که نقش منفی داشتم. "پدربزرگ"، "طلسم"، "کاغذ بیخط" و "روز واقعه" از دیگر کارهایی هستند که به آنها علاقه دارم. برای "خانه عنکبوت" تا به ۲۰ دقیقه قبل از مراسم قرار بود جایزه بازیگری به من و خانم خروش تعلق گیرد که نتایج را عوض کردند وتقدیرنامهای به ما دادند. برای "گلهای داوودی" و "کمالالملک" هم جایزه بهترین بازیگر نقش اول جشنواره فیلم فجر را گرفتم. "پدربزرگ" نیز در جشنواره پیونگ یانگ کره شمالی بهترین بازیگری را دریافت کرد. چند جایزه داخلی دیگر هم از جمله جایزه تلاش برای راه افتخار ،تندیس خانه سینما برای "بانوی من" و یک جایزه هم از شهرداری برای "شمعی در باد" گرفتهام.
خانهای روی آب
با فرمانآرا یک بار در سال ۵۲ در "شازده احتجاب" همکاری داشتم و وقتی پیشنهاد "خانهای روی آب" را داد به خاطر احترامی که برایش قائل بودم از کوتاه بودن نقش ایراد نگرفتم. برای ما که تئاتر کار میکردیم کوتاه و بزرگ بودن نقش از نظر مقدار معنا نداشت. مهم بازیگر بزرگ و کوچک است. همیشه نقش اول را همه نگاه میکنند و نقشهای دیگر دیده نمیشود، در حالیکه باید توجه داشت آن کسی که در نقش اول مطرح میشود چگونه بدون بازیگران دیگر این کار عملی میشود. این حرفها آدم را متاثر میکند که میآیی و نقش کوتاهی را به نحو احسن بازی میکنی ولی کسی آن را نمیبیند. اما بعد از چند وقت میگویند این سکانس در "خانهای روی آب" عجیب بوده اما موقعی که فیلم به نمایش درمیآید، خبری از هیچ تقدیری نیست. زمان فیلم "چشمه" هم ایراد میگرفتند، اما امروز میگویند یکی از بهترینهای ایران است.
مجموعههای تلویزیونی
بعد از "هزاردستان" که بهترین بود، سریال "پهلوانان نمیمیرند" را با اینکه نقشم زیاد نبود اما دوست داشتم. همچنین "روشنتر از خاموشی"، "بهشت گمشده"، "عشق گمشده"، "پیلههای پرواز" و "امام علی (ع)"، در امام علی (ع) نقش "ابن مسعود" را بازی میکردم و سکانس زیبایی با "مالک اشتر" بود که دربارهی مولا علی (ع) صحبت میشد. در واقع بازی در این مجموعه را به خاطر این سکانس طولانی قبول کردم. این صحنه را از سه زاویه هم فیلمبردار کردند، اما وقتی خانه آمدم به همسرم گفتم این صحنه را نمیگذارند چون با تمام وجود بازی کردم و آنرا خیلی دوست دارم. بعد که علت حذف آنرا پرسیدم گفتند «چون دکور بد بوده حذف شده» گفتم خاک بر سر بازیگری که آنقدر بد بازی کند که مردم دکور را ببیند. این چیزهاست که آدم را عصبی و ناراحت میکند.
بهترینها
فیلم "خشت و آینه" را با اینکه نقشم زیاد نبود ولی بسیار مشکل بود، دوست دارم. همچنین "قیصر"، "گاو"، "سوتهدلان"، "شازده احتجاب"، "طلوع" و "ماهیها در خاک میمیرند". در بعد از انقلاب هم یکی از فیلمهایی که خیلی از نظر بازیگری برایم مشکل بود و آن نقش را خیلی با زحمت بازی کردم "خانه عنکبوت" بود. اما چیزی که خیلی به آن نزدیک بودم و این اواخر با آن زندگی کردم همین "یک بوس کوچولو" بود. مثل اینکه خود من بودم و دارم میمیرم با آن عشقی که به ایران دارم و در روحیه خود من هم همچنین احساس بوده است، من این فیلم را بهترین کار دوران بازیگریام میدانم.
تئاتر
بعد از انقلاب ۴ نمایش بازی کردم یکی "ولد کشته" که زمان مسوولیت من در اداره تئاتر بود که مریض شدم و ۷،۸ روز بیشتر کار نکردم. همچنین پیاس تلویزیونی بنام "سبز در پاییز" کار فرهودی و اسماعیل خانی، "خانهای روی آب" را حدود ۷ سال پیش با هادی مرزبان کار کردم و "میرعشق" را ۴ سال پیش به مدت ۱۸ شب در اصفهان بازی کردم که در اجراهای تهران آن ، ایرج راد بازی کرد. الان هم با وجود اینکه تئاتر را خیلی دوست دارم اما از نظر روحی در شرایطی نیستم که کار کنم.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: بهترین بازیگر نقش خانه ای روی آب بعد از انقلاب شازده احتجاب اداره تئاتر خانه عنکبوت کمال الملک علی حاتمی بازی کردم خیلی دوست سوته دلان دوست دارم امام علی بازی کنم فیلم ها صحنه ها نقش اول آن زمان نقش ها من گفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۸۱۰۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای شیوع قارچ و جلبک در تخت جمشید چیست؟
به گزارش تابناک به نقل از تسنیم ، علیرضا عسکری چاوردی با اشاره به انتشار اخباری در فضایمجازی با عنوان «تختجمشید را قارچ گرفت» گفت: گلسنگها یکی از مهمترین عوامل آسیبرسان در بناهای تاریخی به ویژه آثار سنگی محسوب میشوند که این معضل در ایران کمتر و در بناهای سنگی کشورهای اروپایی به ویژه کشور ایتالیا بسیار بیشتر است.
مدیر پایگاه میراث جهانی تخت جمشید با بیان این که گلسنگها انواع بسیار زیادی دارد، تصریح کرد: براساس نظر متخصصان بیولوژیست، گلسنگ از یک موجود زنده تشکیل شده از اجماع بسیار نزدیک قارچها و جلبکهاست، در این هم زیستی جلبکها از طریق عمل فتوسنتز، مواد آلی تولید کرده که به مصرف قارچها میرسد و از سوی دیگر قارچها با ترشح اسید سبب انحلال مواد معدنی سنگ میشوند که به مصرف جلبکها میرسد.
عسکری ادامه داد: البته تمامی متخصصان با این نظریه هم عقیده نیستند، اما تمامی متخصصان اعم از حوزه میراث فرهنگی و بیولوژیستها بر این باورند که رشد گل سنگها میتواند به سنگ آسیب وارد کند.
وی با اشاره به اینکه با توجه به تنوع گل سنگ ها، تا کنون یک درمان قطعی و واحد برای آن ارائه نشده است، افزود: کشورهای مختلف راه حلهای متفاوتی را برای پاکسازی آنها پیشنهاد میکنند هر چند استفاده از بعضی از روشهای مناسب بوده است، اما انتقادهایی هم درباره آنها وجود دارد.
مدیر پایگاه پژوهشی میراث جهانی تخت جمشید تصریح کرد: در گذشته مرمتگران تجربی با آب و برس اقدام به پاکسازی گلسنگها میکردند که این روش راحتترین روش است، اما معایب زیادی دارد که عبارت است از انتشار گل سنگها، از بین نرفتن لیف گلسنگها و به وجود آمدن انواع جدیدی از گل سنگها که از شروع کار بنیاد پژوهشی پارسه- پاسارگاد روش پاکسازی با روش شستشو و برس در تخت جمشید منسوخ شد.
عسکری با بیان اینکه پایگاه تخت جمشید از ۱۷ سال پیش تا کنون مطالعات بسیار گستردهای در خصوص نوع و روشهای پاکسازی گل سنگها آغار کرده است و این مطالعات با همکاری مراکز بین المللی و مراکر تخصصی ایرانی همچنان در حال انجام است.
وی با تاکید بر اینکه میتوان گفت تخت جمشید نخستین سایت ایرانی است که گل سنگها مورد بررسیهای تخصصی قرار گرفتند و نخستین مکانی است که با گل سنگها به صورت علمی برخورد شده و مقدار زیادی از این عوامل آسیب رسان از سطح آثارسنگی زدوده شده است، تصریح کرد: در سال ۱۳۹۰ تنها بخشی به عنوان آزمایش توسط هیات مرمت و باستانشناسی ایرانی- ایتالیایی انجام شد و در این پروژه کارشناسان ایرانی و کارشناسانی از دانشگاه بلونیا، موسسه ایزیائو و ایکروم فعالیت داشتند. پس از اینکه نتایج استفاده از یک نوع مواد گلسنگزدا مثبت تشخیص داده شد در سال ۱۳۹۸ کاخ شورا و کاخ تچر توسط مرمتگران بدون مرز و با همکاری نزدیک کارشناسان ایرانی گل سنگها پاکسازی و آثار سنگی مرمت شد.
مدیر پایگاه پژوهشی میراث جهانی تخت جمشید گفت: هیأت باستانشناسی و مرمت ایرانی - ایتالیایی آزمایشهایی روی یکی از دیوارههای بدون نقش در تخت جمشید انجام دادند تا پس از چند سال دوباره مورد بررسی قرار گیرد. نکته حائز اهمیت اینکه پاکسازی گلسنگها و رویش آنها بسیار پیچیده است و برای دیدن نتایج منتج از پاکسازیها نیاز به یک دوره چندساله است.
عسکری گفت: به عنوان نمونه ممکن است مواد گلسنگزدا در ایتالیا مفید تشخیص داده شده باشد، اما در ایران با توجه به نوع گلسنگ و جنسسنگ و شرایط آب و هوایی مناسب نباشد؛ بنابراین نمیتوان بدون انجام مطالعات مستمر و تخصصی دارویی را استفاده کرد. از این رو کارشناسان و مدیریت تختجمشید استفاده از هر گونه مواد گلسنگزدا را با توجه به سوابق مفید آن در تخت جمشید تجویز و استفاده میکنند.
وی با اشاره به اینکه معمولا پاکسازی گل سنگها باید همزمان با اقدامات حفاظتی و مرمتی انجام شود، تاکید کرد: ضروری است برای پاکسازی هر بخش، یک کارگاه مرمتی تعریف شود تا پس از پاکسازی گل سنگها، اقدامات حفاظتی و مرمتی انجام شود، در غیر انصورت پاکسازیها ممکن است نه تنها مثبت نباشد بلکه برای آثار تاریخی زیان بار هم باشد.
مدیر پایگاه میراث جهانی تخت جمشید افزود: مجموعه تخت جمشید طی برنامههای از پیش تعیین شده اقداماتی را در راستای پاکسازی گلسنگها و حفاظت و مرمت آن مد نظر دارد. هم اکنون یک کارگاه فعال در کاخ آپادانا مشغول عملیات پاکسازی گل سنگهاست. کارگاه پلکان شمالی کاخ آپادانا نیز زودی ایجاد خواهد شد است و نکته حائز اهمیت اینکه برای پاکسازی پلکان شمالی کاخ آپادانا متخصصان ایرانی و خارجی با مرمتگران تخت جمشید همکاری خواهند داشت و یا اینکه به عنوان مشاور همکاری میکنند.
وی در ادامه در خصوص موضوع قارچها گفت: در واقع قارچها موجودات هتروتروفیک یوکاریوتی هستند که با دیواره سلولی سخت خود که از ماده کیتین ساخته شده شناخته میشوند. در میراث جهانی تخت جمشید نمونههایی از قارچهای مرستماتیک میکروسکوپی و مخمری سیاه دیده میشود و در واقع ایجاد رابطه همزیستی بین قارچ و حداقل یک میکرو ارگانیسم فتوسنتز کننده، منجر به شکل گیری گلسنگ میشود.
عسکری ادامه داد: گل سنگها در سراسر سطح خشکی جهان پراکندگی دارند به طوری که حدود هشت درصد سطح خشکیها با گلسنگ پوشیده شده است و گفته میشود قدیمیترین فسیل آنها حدود ۶۰۰ میلیون سال قدمت دارد.
مدیر پایگاه میراث جهانی تخت جمشید با بیان اینکه وجود گلسنگها و قارچها بر روی آثار سنگی موضوع تازه و عجیبی نیست، افزود: قاعدتاً هرجا سنگ باشد، احتمال حضور گلسنگ هم هست. این مسئله در طول تاریخ حفاظت و مرمت مجموعه تخت جمشید مورد نظر بوده و تحقیقاتی بر روی آن اعمال شده و همچنین اقدامات عملی و موثری هم انجام شده است.
به گفته عسکری با توجه به سطح وسیع آثار سنگی در محوطه تخت جمشید و حساسیت موضوع برخورد با عوامل بیولوژیک، نمیتوان یک فرمول کلی را بسط داد و اقدام کرد و تا به حال در کارگاههای مرمت و پروژههای انجام شده، به صورت موردی گلسنگها از سطح آثار حذف شدهاند.
وی، به مدیریت بحران محوطه میراثجهانی تخت جمشید در بخش گلسنگها نیز اشاره و تصریح کرد: از سال ۸۲ مطالعات میدانی بر روی نقش برجستههایی که درگیر تهدید طبیعی گلسنگ بوده اند، بطور ویژه آغاز شد. بنا بر این مطالعات میدانی که تا کنون بنا بر اظهارات کارشناس گلسنگ بیش از ۱۰۰ گونه گل سنگ در محوطه شناسایی شده است که پیشتر اخبار این پروژه تحقیقاتی از سوی پایگاه میراث جهانی تختجمشید، منتشر شده بود.
مدیر پایگاه میراثجهانی تخت جمشید بیان کرد: در امر پاکسازی و برطرف کردن گلسنگها، به عنوان نمونه موردی، در بخشی از دیواره شمالی صفه اقداماتی برای مهار گل سنگ به روش نوین اجرا شد و در اقدام حفاظتی فوق که به عنوان پایلوت انجام شد، شیوه شوک حرارتی از سوی کارشناسان پایگاه مورد استفاده قرار گرفت که این روش همچنان مورد توجه است.
وی با بیان این که روش نوین شوک حرارتی مزایایی همچون متلاشی کردن ریسههای گل سنگ بصورت عمقیتر داشته و عیب آن بحث زمان استفاده از این روش است که تنها در دو ماه گرم سال (بازه زمانی پانزدهم تیر تا پانزدهم مرداد) قابلیت اجرایی دارد، تصریح کرد: این روش در حال حاضر با توجه به تحقیقات پژوهشی انجام شده، جایگزین مناسب گل سنگزدایی به روش محلولهای شیمیایی بوده که آسیب کمتری بر روی آثار خواهد داشت.
عسکری با بیان اینکه طی دو سال اخیر پایش اقدامات گل سنگزدایی با روش نوین مهار گلسنگ از سوی کارشناسان مرمت در محوطه انجام شده است، گفت: علی رغم مزایای روش مذکور، نمیتوان این روش را قطعیترین راه نجات نقوش و آثار در راستای ایمن ماندن از تخریب ناشی از گلسنگ دانست، به همین دلیل اهمیت انجام مطالعات پژوهشی، تکمیلی و تحلیلی حاصل از مطالعات قبلی برای دستیابی به روشهای جدیدتر و اثرگذارتر در حال انجام است.
مدیر پایگاه میراث جهانی تخت جمشید در ادامه با اشاره به اینکه پروژه گلسنگزدایی از کاخهای تچر و کاخ شورا انجام شده و در تالار آپادانا نیز در روزهای اخیر آغاز شده است، اظهار کرد: مستندسازی و مستندنگاری محل گل سنگها در تخت جمشید در حال انجام است و تا یک ماه دیگر رویداد دانش بنیان در راستای حل موضوع گل سنگ در تخت جمشید برگزار میشود.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه حفاظت و مرمت در مجموعه میراث جهانی تخت جمشید با رویکرد حفاظت و استحکام بخشی در کاخهای آپادانا، هدیش، تالار شورا، کاخ صد ستون و آرامگاه خشایارشا در حال انجام است و حفاظت برخی از نقش برجستهها در اسفند ۱۴۰۲ به پایان رسیده است، افزود: در برنامه جامع حفاظتی تخت جمشید برنامه حفاظت پلکان شمالی کاخ آپادنا، تالار شورا، مرمت بناهای برزن جنوبی تخت جمشید و مرمت اشیای موز های تخت جمشید در سال ۱۴۰۳ انجام میشود. در سال اخیر، موزه تخت جمشید ساماندهی و طرح توسعه آن آغاز میشود و دروازه پردیس پارسه مرمت و احیا میشود.